شخصیت های فیلم گارفیلد از بدترین تا بهترین - تا بینهایت

این فیلم را پیش از هرچیز باید یک فیلم خانوادگی دانست، اما هرکسی می تواند به واسطه شخصیت های بامزه فیلم گارفیلد، از تماشای آن لذت ببرد. بیش تر شخصیت های اصلی این فیلم مانند گارفیلد، جان و اودی همان ویژگی هایی را دارند که در نسخه های قبلی داشته اند و کارتونیستی به نام جیم دیویس که خالق آن ها بوده به آن ها بخشیده بود. شخصیت های تازه هم اما در این فیلم حضور پررنگی دارند؛ شخصیت هایی با تیپ های مختلف و ویژگی های منحصر به فرد. این شخصیت ها به این فیلم گارفیلد اضافه شده اند تا طرفداران تازهی را جذب کنند و اگرچه درخشش اصلی هنوز متعلق به شخصیت های اصلی است، اما این شخصیت های تازه هم چنان سرگرم کننده و به یادماندنی هستند.

8. جان آرباکل با صداپیشگی نیکولاس هولت

یک شب، کارتونیستی به نام جان آرباکل وقتی که در حال خوردن غذا در یک رستوران ایتالیایی است، با گارفیلد آشنا می گردد. بعد از غذا دادن به اون، جان گارفیلد را به خانه می برد و هرکاری که از دستش بر می آید انجام می دهد تا از رفاه و آرامش این گربه ناز و دوست داشتنی اطمینان حاصل کند. وقتی که گارفیلد و اودی گم می شوند، جان با یک حمله عصبی روبرو می گردد و هر چه در توان دارد انجام می دهد تا حیوانات خانگی گمشده اش را پیدا کند. جان در فیلم کار زیادی برای انجام دادن ندارد و یکی از آن شخصیت های فیلم گارفیلد است که حضورش بر پرده کوتاه است.

جان در این فیلم شخصیتی احمقانه دارد که نسبت به اعمال حیوانات خانگی بامزه اش واکنش نشان می دهد. هولت با توجه به مدت زمان حضور کوتاهش در فیلم، هر چه در توان دارد می کند و در نهایت پیروز می گردد شخصیت جان را تبدیل به شخصیتی مهربان کند که مخاطبان می توانند با آن همذات پنداری کنند. صحنه های افتتاحیه ای که او همراه با گارفیلد جوان در آن ها حضور دارد، بی شک بهترین صحنه های جان در فیلم هستند و بی شک تاثیر فراوانی بر تاثیرگذاری نهایی این فیلم بر مخاطبان دارند. اگرچه جان که یکی از شخصیت های مهم فیلم گارفیلد است یکی از بهترین نقش آفرینی های هولت نیست، اما با این وجود یکی از مجذوب کننده ترین و بامزه ترین آثار او است.

7. ویک با صداپیشگی ساموئل ال. جکسون

پدر ژنتیکی گارفیلد، ویک، تمام تلاش خود را کرد تا وقتی که گارفیلد یک بچه گربه بود، در پی او بگردد. اگرچه او وقتی که دریافته بود جان با چه ظرافت و اهمیتی بهتر از او به گارفیلد رسیدگی می کند، تصمیم گرفته بود تا اجازه دهد جان گارفیلد را به سرپرستی قبول کند. در عوض، ویک از سایه ها فرزند خود را تماشا می کرد. او وقتی وارد فیلم می گردد در رابطه با گروه های گربه های خیابانی اش به مسائل زیادی برخورد کرده است. پدر گارفیلد مرتکب سارقی هایی شده است که باعث شده بین او و سایر گربه های هم خیابانی اش مسائلی ایجاد گردد. ویک شرایط خوبی ندارد و در پی کمک می گردد. او در پی یافتن کمک، به پسرش مراجعه می کند.

ویک نماد والدین غایبی است که همیشه در حال دست و پنجه نرم کردن با مسائل هستند. در زیر این مسائل اما قلبی از طلا مدفون شده است. با این وجود به جز یک یا دو لحظه ای که ویک در رابطه با مسائل درونی خود و آسیب های شخصی ای که دیده است با گارفیلد صحبت می کند، به سختی می توان آن قلب طلایی را پیدا کرد؛ چرا که اعمال ویک همیشه نتایجی منفی برای اطرافیان او به بار می آورند. با این وجود، نمی گردد از این شخصیت که یکی از بهترین شخصیت های فیلم گارفیلد است متنفر بود. صداپیشگی خارق العاده جکسون هم در این زمینه تاثیرگذار است. او می تواند در حالی که شخصیتی تخریب گر است، دوست داشتنی هم باشد.

6. رولاند و نولان با صداپیشگی برت گلداستاین و بون یانگ

هنگام اقامت خودش در پاند، جینکس گربه، با سگی بزرگ از نژاد شری پی به نام رولاند (برت گلداستاین) و سگی دیگر به نام نولان (بون یانگ) ملاقات می کند. این گربه، سگ ها را راضی می کند که به فرار کردن او از پاند کمک کنند و آن ها را به دستیاران شیطانی کوچک خودش تبدیل می کند. رولاند و نولان گارفیلد را می سارقند تا به واسطه آن ویک را تحت فشار قرار دهند. سپس سگ ها گربه ها را دنبال می کنند تا مطمئن شوند که ویک دین خودش به جینکس را ادا می کند. رونالد و نولان دو تا از شخصیت های مجذوب کننده فیلم گارفیلد هستند که مخاطبان را به خنده می اندازند و به واسطه تناقض موجود در حجم فیزیکی و قدرت هوش آن ها مخاطبان جذب داستانشان می شوند.

رولاند و نولان شخصیت هایی نیستند که بتوانند هر کدام به تنهایی ماندگار شوند، اما در کنار یک دیگر این دو شخصیت می توانند تبدیل به یکی از تیم های سرگرم کننده تاریخ انیمیشن شوند. رولاند به واسطه مقدار بزرگ خود و لایه های پوستش که روی هم افتاده اند، می تواند بامزه باشد، در حالی که نولان بیش فعال است و می تواند با چهره اش اشکال خنده داری بیافریند. یانگ و گلداستاین بیش از هرچیز در خلق کردن این شخصیت ها تاثیرگذار بوده اند و توانسته اند آن ها را بامزه و در همان حال خطرناک جلوه دهند. رستگاری ای که این شخصیت ها در لحظات پایانی فیلم به دست می آورند هم باعث می گردد شخصیت های آن ها در این فیلم گارفیلد مسیری کامل را طی کنند و تبدیل به شخصیت هایی کامل شوند که طی داستان دچار تغییر می گردند.

5. مارج مالون با صداپیشگی سسیلی استرانگ

جینکس برای این که از شکست خوردن گارفیلد و ویک اطمینان حاصل کند با مرکز کنترل حیوانات تماس می گیرد و به آن ها در رابطه با سارقی پیش رو اخطار می دهد. اگرچه منشی ها این تهدید را جدی نمی گیرند، اما افسر مارج مالون با جدیت هر چه تمام تر پیگیر این تماس تلفنی می گردد. او به مزرعه لاکتوز می رود و به عنوان مانع نهایی در مقابل اهداف تیم ویک و گارفیلد قرار می گیرد. مارج برای مدتی طولانی در فیلم گارفیلد حضور ندارد، اما همان حضور کوتاهش برای شکل گرفتن کامل داستان و پیش بردن اهداف خط روایی حیاتی است. مارج یکی از شخصیت های به یادماندنی فیلم گارفیلد است.

به عنوان یک افسر کنترل حیوانات که در شغل خود بسیار جدی است و حتی حاضر می گردد برای انجام دادن کارش به یک گربه هم گوش دهد، مارج شخصیتی بامزه است؛ به خصوص وقتی که این ویژگی های او را در کنار مقدار هیجان زده شدنش هنگامی که یک حیوان در مقابل دستگیری مقاومت می کند قرار دهیم. سسیل استرانگ همیشه قابل اطمینان و همیشه بامزه پیروز شده است در این انیمیشن لهجه ای ویسکانسینی به شخصیت مارج بدهد و شخصیت آن را از آن چه هست هم عجیب تر و مجذوب کننده تر نماید. مارج یکی از آن شخصیت هایی است که می توان شبیهش را در بیشتر انیمیشن های هالیوودی پیدا کرد، اما در همان حال ویژگی های شاخصی دارد که باعث متمایز شدن او از همتایانش می گردد.

4. گارفیلد با صداپیشگی کریس پرت

گارفیلد یکی از به یادماندنی ترین شخصیت های تاریخ کتاب های کمیک استریپ است. او ترجیح می دهد هر روز خود را صرف خوردن لازانیا، چرخیدن در اطراف و گلایه کردن درباره این که تا چه مقدار از دوشنبه ها متنفر است کند. متاسفانه او به واسطه یکی از همکاران قدیمی پدر خود که در پی انتقام است، از زندگی اعیانی خود دور می گردد. او حالا مجبور شده است تا در کنار ویک کار کند و همراه او مقدار زیادی شیر بسارقد. گارفیلد که یکی از بهترین شخصیت های فیلم گارفیلد است، وارد سفری می گردد که شاید در انتها باعث گردد او نگاه مثبت تری به پدر خود داشته باشد.

در بیشتر جنبه ها گارفیلد این فیلم به طور کامل شبیه به گارفیلد قدیمی ای است که مخاطبان از پیش می شناسند. تنها تفاوت این است که او یک سری احساسات ضد و نقیض درباره پدر خود هم دارد. این احساسات به مقدار کافی پیروزیت آمیز عمل می کنند و باعث می شوند این شخصیت بتواند سفر قهرمانانه خود را به خوبی طی کند. همین همراهی او با ویک، باعث می گردد لحظاتی در فیلم خلق شوند که ویک طی آن ها می تواند به خوبی از هوش سرشار خود بهره ببرد و آن را به رخ بکشد. اگرچه شاید بتوان گفت صداپیشگی کریس پرت در مقایسه با صداپیشگی بیل موری در فیلم های قبلی ضعیف تر است، اما با این وجود، مخاطبان می توانند از این فیلم و گربه نارنجی دوست داشتنی خود لذت ببرند.

3. جینکس با صداپیشگی هانا ودینگهام

جینکس که اصالتا انگلیسی است، به آمریکا آمده بود تا تبدیل به یک گربه نمایش گردد، اما در عوض درگیر روزهای سخت زندگی شده است. او با ویک و گروه گربه های سارق او هم تیمی شده بود، اما طی یک سارقی شیر دستگیر شد و به پاند افتاد. پنج سال بعد از آن ماجرا، جینکس سگ های خود را مجبور می کند تا گارفیلد را بسارقند. جینکس گارفیلد را می سارقد تا به واسطه آن ویک را به چنگ بیاورد و او را عذاب دهد. جینکس شخصیت منفی اصلی این انیمیشن است و می تواند به سادگی یکی از بهترین شخصیت های فیلم گارفیلد شناخته گردد. اگرچه جینکس شخصیت شرور خیلی پیچیده ای نیست، با این حال یکی از سرگرم کننده ترین شخصیت ها است.

بخش زیادی از مجذوب کنندهیت جینکس به واسطه صداپیشگی درخشان هانا ودینگهام است؛ او با وجود حضور کوتاهش بر پرده نقره ای پیروز می گردد به خوبی جنبه های روانی مختلف این شخصیت را به تصویر بکشاند به خصوص وقتی که بین مهربانی دروغین و خشم غیرقابل کنترل خود گیر می کند. انیماتورهای فیلم گارفیلد بسیار هوشمندانه از جواهرات این گربه انتقام جو استفاده کرده اند و رنگ آن ها را هر بار با توجه به احساسات مختلف این شخصیت تغییر می دهند. این جواهرها به مخاطبان کمک می کنند تا به خوبی از تغییرات خلق و خوی ناگهانی این شخصیت آگاه شوند. جینکس به مقدار ای سرگرم کننده است که گاهی حتی در لحظاتی که در تقابل با یکی از شخصیت های اصلی فیلم گارفیلد قرار می گیرد، باز هم پیروز می گردد توجه مخاطبان را به خودش جلب نماید.

2. اوتو با صداپیشگی وینگ رامس

یکی از شخصیت هایی که همراه با همسرش، اتل، در مزرعه لاکتوز زندگی می کند، اوتو است. اوتو بعد از تغییر مدیریت به چراگاه فرستاده می گردد. او چندین مرتبه تلاش می کند تا نزد همسرش بازگردد اما هربار به واسطه مارج مالون پس فرستاده می گردد و در نهایت یکی از شاخ های خود را در این رفت و آمدها و درگیری ها از دست می دهد. هنگامی که گارفیلد نزد اوتو می رود و برای ورود غیرقانونی به مزرعه لاکتوز از او کمک می خواهد، اوتو قبول می کند با آن ها همکاری کند، اما به یک شرط؛ آن ها باید همسر اوتو، اتل را هم فراری دهند. اوتو را به راحتی می توان به واسطه شخصیت پردازی متفاوت اش بهترین شخصیت اصیل این فیلم دانست؛ شخصیتی که در داستان های قبلی گارفیلد وجود نداشته است.

اگر اوتو را با سایر شخصیت های فیلم گارفیلد مقایسه کنید، در خواهید یافت که او به شکل خنده اوری جدی است. اوتو با وقفه هایی دراماتیک حرف می زند و هر وقت که می خواهد صحبت کند به مقدار ای جدی است که گویا این حرف ها قرار است آخرین حرف های دنیا باشند. صدای خیره کنده وینگ رامس برای این شخصیت کاملا مناسب است. این صداپیشه توانسته است مقداری بلوغ و جاافتادگی وارد عرصه کمیک فیلم گارفیلد کند؛ فیلمی که بدون حضور شخصیت اوتو احتمالا تبدیل به انیمیشنی ساده لوجانه با شوخی های بچگانه می شد. با وجود بی تفاوتی اش، اوتو واقعا عاشق اتل است و اگرچه حضور مشترک آن ها در فیلم کوتاه است، اوتو هرگز هیچ فرصتی را برای ابراز کردن علاقه به همسرش از دست نمی دهد.

1. اودی با صداپیشگی هاروی گوئیلان

یک سگ زرد بامزه که جان بلافاصله بعد از گارفیلد، سرپرستی او را بر عهد گرفته است. تنها کار اودی دنبال کردن گارفیلد است. اگرچه او نمی تواند صحبت کند، با این حال احساسات خود را به خوبی بیان می کند و گارفیلد می تواند معنای پارس های او را بفهمد. او گارفیلد و ویک را طی سفرشان برای انجام دادن ماموریت دنبال می کند و با گذشت زمان ثابت می کند که می تواند بسیار باهوش باشد و در مواقع مورد نیاز می گردد به او اتکا کرد. اودی بهترین شخصیت فیلم گارفیلد است و برای این مهم پیش از هرچیز باید از انیماتورهای خود متشکر باشد؛ چرا که او حرف نمی زند.

از آن جایی که اودی حرف نمی زند، انیماتورها مطمئن شده اند که حالات چهره و بدن او بتوانند به خوبی بیانگر احساسات و عواطفش باشند. همین ویژگی باعث شده است که لحظات نابی از کمدی با توجه به واکنش های اودی در این انیمیشن خلق گردد. اودی به خوبی در این انیمیشن جا می گیرد و پیروز می گردد تعادلی بین کمدی کلامی که گربه ها کننده آن هستند و کمدی فیزیکی که خودش کننده آن است برقرار کند. گوئیلان هم در ایفای نقش اودی می درخشد. خود گوئیلان در مصاحبه ای اعلام کرده است که صداپیشگی اودی برای او یک چالش بود؛ چرا که این شخصیت حرف نمی زند. در پی درخشش اش در گربه چکمه پوش: آخرین آرزو (Puss in Boots: The Last Wish) و هارلی کوئین (Harley Quinn) این بازیگر بلافاصله تبدیل به یکی از نام های مهم در عرصه صداپیشگی شد و فیلم گارفیلد یک بار دیگر توانایی های او را به مخاطبان سینمایی اثبات کرد.

منبع: collider