سفر با رضا کیانیان در جست وجوی معنای پدر

به گزارش تا بینهایت، شاید تا همین 20 سال پیش نامگذاری روزی به نام مرد چندان ضروری به نظر نمی رسید چراکه عموما روز ها برای توجه به یک قشر خاص نامگذاری می شوند، قشری که یا یک قربانی داده (مانند روز خبرنگار یا روز معلم یا روز دانشجو) یا نیازمند توجه بیشتر است (مانند روز پرستار، روز کودک، روز طبیعت و ...)، وقتی هم که پای حقوق تضییع شده به میان می آید، همواره زنان در اولویت هستند، ولی واقعیت این است که جامعه بشری به مردان هم سخت گرفته و از این نظر نامگذاری روزی به نام مرد یا پدر دیگر چندان عجیب نیست.

سفر با رضا کیانیان در جست وجوی معنای پدر

ایسنا در ادامه نوشت: می خواستیم به انگیزه روز پدر با رضا کیانیان به عنوان پدری که رابطه بسیار خوبی با تنها فرزندش علی دارد، هم کلام شویم، ولی در این تبادل نظر بیش از این که درباره تجربه پدری یک مرد هنرمند یا در ستایش مقام پدر صحبت کنیم، کمی به دل تاریخ زدیم و از افت و خیز های جامعه خودمان در برخورد با مقوله پدر با تمام تعاریف اجتماعی اش گفتیم.

اولین پرسش ما درباره نامگذاری روزی به نام مرد در جامعه ای سنتی است که هنوز رگه های مردسالاری در آن وجود دارد. رضا کیانیان به این پرسش چنین پاسخ می دهد: جامعه امروز ما نه مردسالار است و نه زن سالار بلکه فرزندسالار است. ما به طبقات بسیار فقیر و بسیار ثروتمند کاری نداریم، چون این ها در معادلات فرهنگی جامعه نقش کمرنگی دارند و همیشه طبقه متوسط سطح فرهنگ یک جامعه را تعیین می نماید و در حال حاضر در این طبقه فرزندسالاری برقرار است.

او در عین حال یادآوری می نماید: البته هنوز ماجرای مردسالاری از بین نرفته، ولی شرایط حقوق زنان دیگر مانند قبل نیست به طوری که در همین طبقه متوسط بسیاری از مردان به دنبال احقاق حقوق زنان هستند همچنان که خود زنان هم حقوق خود را پیگیری می نمایند. مانند ماجرای ممنوع الخروجی خانم سمیرا زرگری، سرمربی تیم ملی اسکی که بسیاری از مردان هم در کمپین حمایت از ایشان شرکت کردند و خواهان حق خروج او از کشور و همراهی با تیم ملی شدند.

در جوامع سنتی صندلی پدر همچون خدای کوچک است؛ خدشه ناپذیر و غیرقابل انعطاف، ولی پدر در یک جامعه فرزندسالار چه تعریفی دارد؟ کیانیان برای پاسخ به این پرسش، شرایط یکی از آشنایان خود را شرح می دهد: در نزدیکان خود پدری را می شناسم که همیشه اقتدار زیادی داشت. اتفاقا او هوادار فوتبال هم هست. اما حالا تا می خواهد درباره فوتبال و مسائل بازیکنان و تیم های گوناگون اظهارنظری کند، نوه اش به سرعت با گوشی تلفن همراه خود در اینترنت جست وجو می نماید و خیلی از مواقع سخنان او را نقض می نماید! بنابراین از ترس نوه خود دیگر جرات حرف زدن ندارد و تمام ابهتی که داشت، ریخته!

این هنرمند سپس از صندلی پدر در جوامع سنتی می گوید: جامعه سنتی مردسالار است، کدخدا تصمیم می گیرد و تصمیماتش بر اساس سنت های سالیان دور و درازی است که از پدران و پدران پدران به ارث رسیده و همه تصور می نمایند غیر از آن نخواهد بود. به همین دلیل همین که مسئله ای پیش بیاید، همه به سراغ پیر می فرایند و چاره جویی می نمایند و فتوای او خلل ناپذیر است، ولی امروزه جامعه سنتی از هم گسیخته شده و پیر صندلی خود را از دست داده چرا که مردم او را با پرسش چرا روبه رو نموده اند. ولی او این پرسش را دوست ندارد، چون پاسخی برایش ندارد بنابراین اقتدار پدری در شکل سنتی از بین رفته است. جهان پیش می رود و از جامعه سنتی گذشته است. کسانی هم که مقاومت می نمایند، محکوم به شکست خواهند بود. شرایط آنان مانند کسانی است که مشت بر دیوار می کوبند، اتفاقی برای آن دیوار نمی افتد، ولی دست خودشان به درد می آید.

کیانیان با بیان این که در ایران در مرز میان سنت و مدرنیته هستیم، ادامه می دهد: منافع بخش اندکی از جامعه مابه دلیل قدرت و ثروتی که در اختیار دارد، در این است که همچنان سنتی باقی بماند و این در حالی است که ساختار جامعه امروزی ما دیگر سنتی نیست و مدرن شده است. در این بین نیرو های سنتی می کوشند در برابر مدرنیزم مقاومت نمایند، ولی پیروز نمی شوند و محکوم به شکست خواهند بود.

این هنرمند که سال هاست در کنار کار بازیگری به عکاسی هم می پردازد، اضافه می نماید: مقاومت بخش سنتی در برابر مدرنیزم، همچون عکاسان و فیلمبردارانی است که در برابر دوربین دیجیتال ایستادگی می کردند و آن را حرفه ای و هنری نمی دانستند. مهم نبود که آنان چه فکری در سر داشتند، مهم پیروزی دوربین دیجیتال بود. شاید بار دیگر دوربین آنالوگ مرسوم گردد، ولی این دوربین آنالوگ فرادیجیتال خواهد بود نه آنالوگ پیش از دیجیتال.

او سخن خود را بعد از شرح این نمونه، این چنین ادامه می دهد: شرایط مرد هم همین است. امروزه مرد به معنای سنتی وجود خارجی ندارد، ولی بعضی می خواهند به خود ثابت نمایند که چنین نیست. نتیجه این تقابل، تراژدی است نه کمدی چرا که در این بین عده ای نابود خواهند شد..

اما پدر قوی و حمایتگر رویایی است که انسان های مدرن هم در برخورد با ناکامی ها و تنگنا های زندگی به آن می اندیشند آن چنان که در همین یک سال گذشته که کرونا بدجوری به هنرمندان سخت گرفت، جوانانی که پشت خود را از هر گونه حمایتگری خالی می دیدند، بار ها از این موضوع سخن گفتند که چقدر تنهاییم و گویی هیچ عظیم تر و پدری در کنارمان نیست.

رضا کیانیان درباره این موضوع و موقعیت های این چنینی می گوید: در جامعه مدرن به جای پدر به تشکیلات احتیاج داریم. باید به این جوانان آموزش بدهیم به جای جست وجوی چنین پدری تشکیلاتی برای حمایت از حقوق خود بسازند. تشکیلات را خود ما می سازیم و توان نقدش را هم داریم، ولی پدری که آنان در پی او هستند، از قبل انتخاب شده و راهی هم برای نقد و تغییرش نیست.

موضوع بعدی گفت وگوی ما پرداختن به جهان مردانه در آثار هنری است، این که آثار نمایشی ما چقدر دلمشغولی ها، تردیدها، نگرانی ها یا تنهایی های یک مرد را در جهان پیچیده امروز به تصویر می کشند.

پاسخ بازیگر مورد نظر ما به این پرسش چنین است: امروزه طوری شده که هر کس از جهانی مردانه حرفی بزند، گویی گناهی مرتکب شده! گویی عقب مانده است! مد جامعه این است که باید از زن هواداری گردد، فقط زن! و یا ارتباط های دیگرباشانه در کشور های دیگر. کسی حق ندارد درباره مردان و حقوق و جهانی آنان صحبت کند در صورتی که زن و مرد فرقی ندارند، هر دو آدمند. آدم، آدم است. ماجرا این است که در قوانین کشور ما یک سری حقوق معمول هم از زنان دریغ شده که باید برای شان راه چاره هایی بیابیم و اصلاح شان کنیم.

او در ادامه از تناقض های بی شماری می گوید که در جامعه ما وجود دارند: در جامعه ما از سنتی ترین تا پیشرفته ترین نوع تفکر وجود دارد که در چالش با یکدیگرند، ولی انتها روزی به تعادل خواهند رسید. ذات جهان به سمت تعادل متمایل است. این انسان است که تعادل را به هم ریخته. پیشرفت یعنی تعادل. جامعه ای رو به جلو حرکت می نماید و حرکت خواهد نمود که به سمت تعادل برود.

کیانیان در ادامه به دل تاریخ سرک می کشد و یادآوری می نماید: اگر به زن و مرد به عنوان انسان بنگریم، خواهیم دید در طول تاریخ چقدر حقوق هر دو پایمال و به هر دو ظلم شده. زن و مرد به عنوان هسته اصلی تشکیل یک خانواده، هر دو زیر فشار هایی بوده اند که جامعه به آنان تحمیل نموده، ولی در این میان زنان حقوق تضییع شده بیشتری دارند.

او با بیان دیدگاه های افراطی و تفریطی درباره مسائل زنان و مردان ادامه می دهد: امروز عده ای این سوی پل ایستاده اند به نام فمینیسم و تعدادی دیگر آن سوی پل ایستاده اند و پرچم دشمنی با فمینیسم را برافراشته اند. هر دو نگاه نادرست است. جهان با تعادل پیشرفت می نماید نه با یکسونگری چراکه نگاه یکسویه همیشه به دنبال درگیری است و درگیری حاصلی جز نابودی ندارد.

هرچند در این تبادل نظر از تجربه شخصی رضا کیانیان درباره پدر بودن صحبت نکردیم، ولی گفت وگوی ما با طرح این سخن به انتها رسید که بعضی از هنرمندان معتقدند خلق اثر هنری همچون فرزندآوری است، ولی سوال این است هنرمندانی که تجربه داشتن فرزند را دارند، این نگاه را چگونه ارزیابی می نمایند.

کیانیان در این زمینه می گوید: هنرمند ناگزیر و مجبور به خلق اثر هنری است، چون ذهن او آبستن می گردد و باید آن را به مرحله زایش برساند؛ بنابراین هنرمند باید همه تلاشش را به کار بگیرد تا جنینی را که در ذهن دارد، سالم به جهان بیاورد. گاه ممکن است این جنین ناقل الخلقه باشد و گاهی هم یک نوزاد سالم. نمی دانم این زایش چقدر شبیه فرزندآوری است، ولی مساله این است که هنرمند چاره ای جز خلق اثر هنری ندارد، ولی فرزندآوری معمولا با تصمیم گیری است و گاهی هم بر اثر اتفاق، اما در هر حال کسی مجبور به بچه دار شدن نیست، ولی هنرمند مجبور به خلق است.

منبع: فرارو
انتشار: 15 فروردین 1400 بروزرسانی: 15 فروردین 1400 گردآورنده: ta8.ir شناسه مطلب: 1522

به "سفر با رضا کیانیان در جست وجوی معنای پدر" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سفر با رضا کیانیان در جست وجوی معنای پدر"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید